کوی وفا
ارباب حسین

هوای بین الحرمین ، وآسمان بی ستاره اش راه تنفس را بر مجرای زندگی

میبندد و تنفسی از عشق در کالبد انسانی می دمد

نگاهت به نگاه مولا گره می خورد

سرگردانی و نمی دانی رو به کدامین حرم بایستی

گمشده ای، گمشده ی بین الحرمین!!!

آب می خواهی بنوشی حیا می کنی ، کفن می خواهی برای آخرت

با خود بیاوری یاد بی کفن بودن مولایت دیوانه ات می کند

صدای هق هق کودکان را می شنوی ولی انگار ارباب تو را در آغوش گرفته

نمی توانی گریه کنی!!!

بهشت آمده ای

بهشتی در زمین

صدایی می آید

به خدا دنیا رو نمی خوام بی اباالفضل

نا خوداگاه  نگاهت روی گنبد طلاییش جا میماند

وای کجا آمده ای؟؟

کجای این جهان چون کربلا دارد نمی دانم

کجا در عرش فرش کبریا دارد نمی دانم؟؟

کجا در بین شط اب مردم تشنه می میرند

کجا آبش چنین شرم و حیا دارد نمی دانم؟؟

اولین بار برای اذن دخول به حرم آقا ابا لفضل میروی

اذن دخول میگیری و راه بین الحرمین را طی میکنی

می خواهی بعد از سالها انتظار  وارد بهشت ارباب حسین(ع) شوی

پاهایت می لرزد

پرندگان نا گهان پرواز میکنند

می ترسی اما نمی دانی چرا؟؟؟

وارد میشوی تا شش گوشه اش را میبینی فقط لبخند میزنی

و انگار در بهشت دیگر نمی توان گریست

جز لحظه ی وداع...........!!!

سکوت از کوی وفا

 




| *| نوشته شده در سه شنبه 85/11/17 و ساعت 8:40 عصر توسط سکوت | نظر


kooyevafa

سکوت

kooyevafa

http://kooyevafa.ParsiBlog.com

کوی وفا

ارباب حسین - کوی وفا

کوی وفا

سکوت

کوی وفا

قالب بلاگفا

قالب پرشین بلاگ

قالب وبلاگ

Free Template Blog