شاعران پروازي
هتل بازي
آدم هاي از خود راضي
دكه هاي سكه سازي !
اصلا مردم حق دارند كاسه انوري را بر سرتان خرد كنند .
كارمندان هنر فقط گزارش كار پر ميكنند .
وقتي تابوت عاطفه بر زمين مانده بود
جمعي به جيغ بنفش مي انديشيدند
و براي كشف زوزه صورتي
هفت مرتبه اليوت و اكتا و يوپاز را ورق مي زدند
چقدر وقت ما صرف آدامس هاي بادكنكي شد
بعضي شعرهايشان را
به مينا و آيدا و سوزي تقديم مي كردند
احمق تر ها براي گرفتن نوبل
به شبكه هاي بي بي سي و واشنگتن دخيل مي بستند .
امروز هم بينش هنرمندان
از سقف تالار ها بالاتر نمي رود
بهار براي مردم آواز ميخواند
خدا براي مردم نقاشي مي كشد
نقاش ها فكر مي كنند زندگي يعني فتح قله پيكاسو
خطاط ها براي خدا خط و نشان مي كشند
قصه نويس هاي شنگول
در زمستان هم حبه انگور مي خورند
شاعران را ميل جاودانه شدن كور كرده است
شاعران كم حوصله شده اند
...