• وبلاگ : كوي وفا
  • يادداشت : كربلا آرزومه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام انشالله هر كجا كه هستيد خوب باشيد سكوتتون طولاني شده هر چي زودتر به روز كنيد منتظرتونم

    ?سر پدر را برداشت و به سينه گرفت و گفت: « پدر جان، كي تو را با خونت خضاب كرد. اي پدر كه رگهاي گردنت را بريد. اي پدر، كي مرا در كودكي يتيم كرد. پدر جان، بعد از تو به كه اميدوار باشيم؟ پدر جان، اين دختر يتيم را كي نگهداري و بزرگ كند».

    اين سخنان را گفت تا اينكه لب بر دهان شريف پدر نهاد و سخت بگريست تا غش كرد و از هوش رفت. چون او را حركت دادند از دنيا رفته بود.