دلم برايت تنگ است،
به تنگي باريكه ي نگاه تنگ نظر من
آن گاه كه دل تنگي تو را براي يك لمحه از نگاه من نمي بيند؛
الا اي منتظر،
مگر نه آنكه هزاران بار بيش از من
تو مرا چشم به راهي؛
دستانم را كه از حرارت نگاه تو گرم است
قدري بيشتر بفشار ...
...
گويا هنوز هم اين منم كه غايبم ...