هر كه دل آرام ديد از دلش آرام رفت
چشم ندارد غلاف هركه در اين راه رفت
گر به همه عمر خويش با تو برآرم دمي
حاثل ايام رفت باقي ايام نيز
سلام عزيز دلم منو يادت مياد
وبلاگ قشنگت هنوزم دلنشين برام دلم خيلي تنگ شده بود واسه همه ي بچه ها واسه ي حفاي صميمانه تو
خيلي زيبا و معنوي بود ادمو بدجوري عوض ميكنه
مواظب خودت باش
فدات مشتانه
سلام من آپم بيا زود باششاد و موفق باشي
دوست دار شما اميد
باي
دلم برايت تنگ است،
به تنگي باريكه ي نگاه تنگ نظر من
آن گاه كه دل تنگي تو را براي يك لمحه از نگاه من نمي بيند؛
الا اي منتظر،
مگر نه آنكه هزاران بار بيش از من
تو مرا چشم به راهي؛
دستانم را كه از حرارت نگاه تو گرم است
قدري بيشتر بفشار ...
...
گويا هنوز هم اين منم كه غايبم ...
عزم آن دارم كه امشب مست مست
پايكوبان شيشه ي دردي به دست
سر به بازار قلندر برنهم
پس به يك ساعت ببازم هر چه هست
وقت آن آمد كه دستي بر زنم
چند خواهم بود و آخر پاي بست
تا كي از تزوير باشم ره نماي
تا كي از پندار باشم خودپرست
پرده ي پندار مي بايد دريد
توبه ي تزوير مي بايد شكست