وبلاگ :
كوي وفا
يادداشت :
چشم
نظرات :
1
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
محبوب
سلام...نمي دونم چرا اميرو خوابم مي آد..آقامون زد توي برجکمون...آنچنان منحدمش کرد که نگو...چرا نمي آي از ني ني ات بنويسي...نينا؟؟صبح که برجک آدمو بزنن تا شب بايد چي کار کنه؟؟؟دلم ميخواد برم يه جايي که هيچ ناراحتي توش نباشه....مثل حرم حضرت علي..اونجا هيچ ناراحتي وجود نداشت...اونجا آدم از خدا هيچي نميخواست...انگار خدا همه ي دنيا رو بهش داده بود...چه طوري اين ظالم ها با آقا اينطوري کردن نمي فهمم..وقتي خودشو داشتن وجودشو داشتن و مي تونستن ببيننشون..راه رفتنشونو نماز خوندنشونو..دلم بيشتر گرفت...دلم ميخواد برگردم اون استواري و مردونگي رو دوباره ببينم و حس کنم...جدي خالک همه ي عالم بر سر و زبانشون...لعنت خدا بر تکه تکه اعضاشون که چنين ظلمي رو روا داشتند...