به نام حضوری که دلم در گرو عشق او می تپد

به آسمانی پر ستاره خیره ، قلبش در تکاپوی بودن

وجودش پوشیده از حریر هستی و دستانش به سوی عشق

پیکرش مدهوش گوهر مقصود و روحش  سراسر وجود یار

نگاهی به آ سمان کرد شب میلاد بود ..میلاد بهترین کسی که می توانست

عاشقش باشد..میلاد نور.. تمام هستی را از او می دید

تمام وجودش در گرو این بود که یک بار در وادی السلامش

قدم بگذارد وتنها او باشد و او

صفا در فضا سرود بودن را زمزمه کرد

شب ،شب میلاد عشق بود واو دست خالی بدون هیچ هدیه ای ...

هر چه فکر کرد تا ببیند کدامین کار او موجب خوشنودی

عشقی می شود که از او دم می زند به نتیجه ای نرسید

و امشب می توانست برای میلادش جبران کند

پس زمزمه کرد:

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

مولای باران سلام

همیشه درآرزوی بودن تو و دیدنت لحظه های سرد را

به فراموشی سپرده ام اما دریغ از لیاقتی که جرات دیدار تو را

داشته باشد

آقای من دنیایی در نبودت به خاکستر بی آتش نشسته است

زمین بدون ظهور سبز تو بی رمق می شود و قربانیان او

انسانهای منتظرند

آقای من

میلادتان  رابر مادر گرامیتان نرجس خاتون و حضرت زهرا(س)

و بر گوهر قلب شما تهنیت عرض میکنم و از خدا خواهانم

که دیگر بی شما نیمه ی شعبان را به پایان نرسانیم

و امسال آخرین سالی باشد که بوسه ی هجران بر لبهای ما

می نشیند و سال دیگر در کنار هم جشنی از نور بگیریم

ای کاش می توانستم تمام بدیهایم را جبران کنم ای کاش

مرمر قلبم از کناه سیاه نمی شد

عید  بر عاشقان تک سوار غریب مبارک باد

مولای من التماس دعا

دوستدار شما

سکوت از کوی وفای یار

در نامه ای به خط خود آقا نوشته شده است:

برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید  که خود دعا کردن

برای تعجیل فرج،فرج است