به نام خالق کعبه که حضور از اوست سلام...سلام..من اومدم...تازه داشتین از دستم راحت میشدین که سفرم به پایان رسید من با کوله باری از گناه رفتم و واقعا نمی دونم چقدر آمرزیده شدم وبرگشتم فقط می دونم براتون سوغاتی،سبد سبد دعا آوردم به تک تکتون دعا کردم من از روی عمد،آپ قبلیمو کمی زودتر انجام دادم تا ببینم کی چی از خدای خودش می خواد شاید دعای من در حقش کارساز بشه و من تنها به خدا قبل از دعا گفتم خدایا آبرومو بخر و دعاهای منو در حق بهترینانم مستجاب کن ... نازنین یاری رو دعا کردم که بیشتر از جونم دوستش دارم و چون همه حاجتاشو می دونستم همه رو واسه خدا گفتم برادر خوبم تندیس که همیشه بهترین حامی و برادر بوده نسیم خوشکله ی خودم که همیشه بهم آرامش میده وبا وجودش سر حال میام مستانه ی عزیزم که با حضورش منو غرق خوشحالی کرده نینای خوبه خودم که کوی وفا رو شرمنده ی قدوم مهربونش کرده نینا جون از خدا خواستم که تو ومامانت هردوتون باهم به این سفر برین آقا محسن(عشق در اسارت) که توی جشن خداحافظی من کوی وفا رو نورانی کرد... راستی علی اقا پیامتو به خدا رسوندم گفتم علی خان از تهران میگه: قبل از اینکه منو از اینجا ببری باید منو قربونیه خودت کنی پس عشق بده،ظرفیت بده،حال بده، عمل بده(حدیث عشق) نانسی جونم گلهای تو رو هم واسه خدا بردم منتظر دسته گلی از جانب دوست باش
نرگس بهترین گل خوشبوی من تو رو هم دعا کردم
مخصوصا وقتی یاد متنی از مدینه روکه برام زمزمه کرده بودی می افتادم
پشت بقیع خیلی یادت بودم
آقا ابراهیم خیال شما هم تخت واستون نماز خوندم
و بالا خره دوست جون ،بینام گلم ، سارا،راستی سحر جون دعا کردم انشاالله
هم مکه بری هم کربلا منم کربلا نرفتم بیا باهم دعا کنیم
که اونجا هم قسمت همه ی عاشقای مولا بشه
آریا، شیما جونم،رهگذری که گذرش به کوی وفا افتاده بود و منو با قدومش شرمنده کرده بود
عزیز،شما رو هم از خاطر نبردم و تمومه کسایی که نتونستن به کوی وفا بیان ولی
التماس دعا داشتن با تمومه روسیاهیم دعا کردم
خدایا حاجات قلبیه همه شیعیان مولا رو بده
و اما سفر،نمی دونم حوصله خوندن بقیشو داری یا نه
ولی چون دلم نمیاد نگم چند کلمه ای از زیباییهاش میگم
مدینه واقعا دل آدم رو میسوزونه مخصوصا بقیع
همینطور که از پایین رد میشی بغض میکنی و ناخود آگاه اشکت جاری میشه
عصر جمعه وقتی می دونی مولای باران اومده بقیع ولی نمی تونی ببینیش
قلبت آتیش میگیره و بدتر از اینکه وقتی رئیس کاروان با صدای بلند میگه
اقایون در بقیع رو باز کردن بیاین با هم بریم و اینجاست که خانومها
حتی نمی تونن میله های بقیع رو لمس کنن ناخودآگاه از آقا می خوای که بیاد
شاید این بغض خالی بشه ،شاید با خودش بتونی تو بقیع قدم بزنی
ومسجد النبی که قطعه ای از بهشته ، واقعا بهشته
شب شهادت مادرم فاطمه ی زهرا تو سرزمین یاس گمشده بودیم
جای همتون خالی تمومه قیامتو یکجا احساس میکنی و اینجاست
که آیه های قران جون میگیرن و با بعد بیرون منطبق میشن
فردا شبش محرم شدیم ، به کوی دوست که رسیذیم یکباره بغض مدینه فروکش کرد
تو اونجا فقط به خاطر بزرگیش اشک میریزی و گرنه تمومه دردها یادت میره
و آسمان مکه فقط یک ستاره داره که دکتر علی شریعتی تعبیر به تنها بودن
امام زمان(عج) میکنه و افق نزدیکتر از حد معمول به چشم میاد
سکوت است و افق نزدیکتر بی هیچ اختر......ولی یک اختر کوچک میان آسمان دردانه میماند
(این شعر و کاملشو توی مکه گفتم چون طولانی میشه به همین بیت اکتفا کردم)
کعبه نشانه ایست برای حضور خدا و انگشت کوچکی از وجود قیامت
امیدوارم همتون به این سفر پر از زیبایی برین
و اینکه میگن شنیدن کی بود مانند دیدن واقعا درسته
بازم منو حلال کنین واز همتون ممنونم که در مدت نبودم کوی وفا رو تنها رها نکردین
به امید روزی که شنیده ها به یقین بپیوندد
سکوت از تالار کوی وفـــــــــــا