سلام سلام اینقدر خوشحالم که دلم می خواد داد بزنم
حتما می پرسین دلیلش چیه؟؟؟ خوب میگم
یکی اینکه عید مبعثه
یکی اینکه تولد خودمه
و دیگه اینکه نسیم جونم از سفر مکه برگشته
و دلیله دیگش اینکه نازنین یار خوبم شروع به نوشتن کرده و الان وبلاگ داره
این اولین باریه که تولد خودم رو توی کوی وفا جشن میگیرم
و حالا شانس بد من هم باید همین امروز پارسی بلاگها خراب بشه
و اولین باری هم هست که مقارن با مبعث شده
و اولین باری هم هست که دچار خود تحویلی شدم و واسه ی
تولدم شعر گفتم:
تولد یافتم روزی چنین در ماه شهریور
به دنیا آمدم بعد از دهه از بهترین مادر
کنون آغاز رویای جوانی و بهار عشق
ولیکن عمر بگذشت وندارم عمر را باور
چه خوشحالم که میلادم مقارن گشته با مبعث
خدایا هدیه میخواهم ز احمد از لب کوثر
چه نورانی، چه پر هیبت، محمد(ص) از حرا آمد
چراغانی شده اینک حرا از نور پیغمبر
خوشا آنان که در کویش جواز رهگذر دارند
خدایا خواهم امشب تا شوم من زائر گوهر
....
این شعر بازم ادامه داره که چون وقتتون رو میگره ننوشتمش
حالا می خوام جشنی بگیرم که تو خاورمیانه تک باشه
پس دستها بالا دست دست دست
تولد تولد تولدم مبارک
مبارک مبارک عید شما مبارک
وای چه کیف داره آدم خودشو تحویل بگیره
شبیه فیلمهای اکشن شده خوب فکر کنین تا ربطش رو پیدا کنین
در حال حاضر بنده به وفات نوزده سالگی نزدیک شده
و بیست سالگیه خود را می آغازم امروز نوزده سالگی من
به انتها خواهد رسید دیگر پیر گشتیم و گشتیم و گشتیم تا به
خودمان رسیدیم و سر مبارک همایونیمان گیج و ویج رفت
میگم فکر کنم از خوشحالیمه دارم اینقدر پرت وپلا حرف میزنم
راستی کیکم داریما کادو ها رو تحویل بدین کیک بخورین
یادتون باشه وقتی خواستین برین یه بادکنک هم ببرین
بابا چقدر بی حالین یکم شور داشته باشین از تولد من هم
که بگذریم روز عیده ، عیدی که قلب آدم رو زیرو رو میکنه
کاش الان روبه روی گنبد الخضرا دسته جمعی مینشستیم
و عید آقا رسول الله رو جشن میگرفتیم
و چه زیباست اون لحظه ایی که زائر آقا باشی
و چه زیباست اون لحظه ایی که قلبت با نور سبز گنبد آغشته میشه
امیدوارم امروز که عیده جواز مکه و مدینه و کربلا رو به عنوان عیدی برامون امضا کنن
از همتون التماس دعا دارم و به عنوان هدیه دوست دارم
دعای خیرتون رو نصیب سکوت کنین
مخلص همه ی شما
سکوت متولد شده از کوی وفا