بسم رب الرمضان

داشتم توی خیابون قدم می زدم که چشمم افتاد روی بیل برد که روش

 نوشته  شده بود ..چند روزی اسمان نزدیک است لحظه ها را دریاب....

با خودم فکر کردم ای کاش همیشه میشد مثله بچه های تازه متولد شده

پاک و معصوم بود ..همیشه میشد توی خوابمون فرشته ها پر میزدند

 که با دیدن اونها بی اختیار لبخند روی لبهامون خونه کنه....

اومدم خونه..یکمی خسته بودم ...باید واسه ماه رمضون خودمو

اماده کنم ..مهمتر از همه اینکه شب مهمون داریم اخه امروز

تولدمه اولین سالی که کنار همسر مهربونم جشن میگیرم...

و دوست دارم وقتی شمعها رو فوت میکنم ارزو کنم ..کاش بتونم مثله

بچه ها پاک و معصوم باشم ..و همیشه لبخند رو روی لبهای دیگران

ببینم ..مهربونهای کوی وفا از همه ی شما التماس دعا دارم

ماه دعاست ..ملتمسین دعا رو فراموش نکنید شاید شما همان کسی

هستید که دعا یتان در حق دیگران مستجاب میشود

و دیگه اینکه تولدم مبارک (چشمک)..سلامت باشید

    التماس دعا

      سکوت از کوی وفا