بود که بار دگر بشنوم صدای تو را
ببینم ان رخ زیبای دلگشای تو را
بگیرم ان سر ز لف و به روی دیده نهم
ببوسم ان سر و چشمان دلربای تو را
.............
کی ام مجال تو دست خواهد داد
که غرق بوسه کنم باز دست و پای تو را
مباد روزی چشم من ای جراغ امید
که خالی از تو ببینم شبی سرای تو را
دل گرفته من کی چو غنچه باز شود
مگر صبا برساند به من هوای تو را
.....................
به پایداری ان عشق سربلند قسم
که سایه ی تو به سر می برد وفای تو را
ه.ا.سایه
سکوت