میگن سیاست رو پیش نکشین ،ضرر می کنین
میگن اقتصادی نباشین ،گناه می کنین
میگن روان شناسی نخونین ،روانی میشین
میگن تو نظام وارد نشین ،آخرش فرار میکنین
بعدشم میکن زندگی نکنین ، چون هم ضرر مکنین هم گناه ،بعدشم روانی میشین وآخرشم به آخرت فرار میکنین
پس باید چیکار کرد که آدمها نه ضرر کنن نه گناه نه روانی بشن؟؟؟؟
خود من تا حالا بارها و بارها ضرر کردم گناه کردم ولی هنوزخوشبختانه روانی نشدم از کجا معلوم شاید
از دست دانشگاهمون یه روزی روانی هم بشم
ولی زندگی هامون خیلی بی روح شده حتی اون بچه کوچولو هم سیاست میدونه،هر روز جیبای باباشو خالی میکنه
بعدم اگه بهش پول ندن قهر میکنه ته تهشم میگه من می خوام خلبان نیروی ارتش بشم
خوب چرا به جای همه ی اینها مهر رو به قلب آدمها تزریق نکنیم
جایی خوندم اگه دوست دارین دوستتون داشته باشن باید از کلمات رمانتیک ومودبانه بهره بگیرید
دوست داشته باشید تا دوستتون داشته باشن
میدونید؟ جامعه مشکلات زیادی داره، داره به سمت فرهنگ غرب پیش میره ولی ما یاد گرفتیم بگیم
بقیه میکنن ما دیگه لازم نیست وقت بذاریم بعدم از همون تعداد کم ایراد میگیریم
خود من همش پای این کامپیوترم نمی دونم چرا خسته هم نمیشم
بعدم ادعا میکنم من دانشجو هستم من مملکت رو میسازم ،
ودر ضمن هم سیاست حالیمه، هم اقتصاد، هم نظام، هم زندگی
ولی دارم طبق میگن های بقیه همه رو کنار میذارم تا به قول خودمون آسوده تر زندگی کنم
ولی هرچی به حرف بقیه گوش میدم زندگی سخت تر میشه و آخرت نزدیک تر
حالا راه حل چیه وچه جوری میشه تنبلی رو کنار گذاشت من یکی نمی دونم
ولی میدونم اگه،محبت تو خانواده ها زیاد بشه انسا نها راحتر رشد میکنن
جایی دیگه خوندم اگه می خواین نیروی جوان هدر نره افکار عشق وعاشقی رو ازشون بگیرید
چون عشق قسمت اعظم عقل و احساس رو تحت تاثیر قرار میده
ولی من فکر میکنم اگه اون روزی برسه که عشق گرفته بشه ماشینی شدن، قلب آدمها رو زیر سلطه
میبره، پس معتدل باشیم تا موفق شویم و اینکه میگن فلان کنید یا نکنید رو با عقلمون بسنجیم
و سعی کنیم حالا که دولت نمی تونه خیلی دردی رودوا کنه
مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا این کار رو بکنیم
یا حق
ســکوت از کوی وفا