****یه خیا بون بهشتی، اسمش بینُ الحَرمینه****
***هر کجاش که پامیذاری، جا قدمهای حسینه****
صدای لالایی مادری در گوش جان می پیچد،
و صدای گریه ی کودکی که در دستان بی قرار مادر ،حضور مرگ را فریاد می کند
آب از دستان مولایش عباس(ع)شرم دارد ورنگی بسان خون را بر تن خود می نوازد
دیگر صدای پر خروش کودک شش ماهه رو به خاموشی رفته است
دیگر فر شتگان برای دلداری مادر تلاش نمی کنند چرا که تیر سه شُعبه شمع
وجود اختری را خاموش نمود که تنها شش گل یاس از وجودش چیده شده بود*
ظهر است ... ظهری که غم در آن بیداد می کند....ظهری که عاشورا
در آن لبریز التهاب از دست دادن عزیزانی است که قیام کرده اند تا
اسلام نامی جاودانه یابد.
علی اکبر(ع) جلو آمد.. اذن خواست تا وارد صحنه ی هولناک خون شود
پدر زیر نگاه پسرش طاقت نیاورد
پدر برای او گریست، به چشمانش نگریست ، سر بر شا نه های او گذاشت واو را
برای بار آخر بوسید
بوسه ایی از عشق، بوسه ایی که گویا ی لحظه ی پایان بود
بوسه ایی که قلب پدر را بدرد می آورد
او رفت ...او بسوی هجرت رفت ... حال فرشتگان نیز میگریند
صدای نوگلان زندگی ثارالله از خیمه ها، به باد سیلی می زد
واینک عباس (ع) به سوی فرات پر آب رهسپار شد
بوی یاس فضا را تا قله ی عشق بالا برده بود
ولی فرات از مولایش روی گردان شد .. حتی صدای ناله ی عمه ام زینب
او را به خود نیا ورد ..
آه از دل بی قرار حسین(ع)
که تکه تکه شدن بدن مبارکش زیر سم اسبها تداعی گر همه ی سیلی های زمانه بود...
اینک تنها روئیدن گلهای نیلوفر در برکه ی اشکهایمان می تواند مرهمی بر زخمهای
دل مادرمان زهرا(س) باشد .. با حضور خود در باغ اشک های پاک با با نوی عشق
همدردی کنیم*
***السلام علی الحسین**
و علی علی بن الحسین
وعلی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین
وعلی عباس الحسین
*****
گلگون شدن خاک کر بلا را به شما تسلیت می گویم.
التماس دعا
سکوت از خاکی تری قسمت کوی وفاااا