امروز می خوام از زندگی بگم از هیچ بودنش
، از پربار بودنش ، از احساسش
از بی قراریاش ، از خیانتاش ،از عشقش
آره زندگی همه ایناهست هم عشق مفهوم داره ، هم بی قرار بودن هم خیانت
ای خدااااااا
خستم ولی هنوز امید دارم چون جوونم هنوز زنده هستم و به قول سهراب
*تا شقایق هست زندگی باید کرد*
دارم خیلی بی ربط حرف می زنم می دونم چون حالم اصلا خوب نیست
ولی سعی دارم زندگی کنم و یه سوالی هست که جوابشو نمی دونم
امیدوارم شما ها بتونین کمکم کنین
چرا وقتی دوست داری بقیه بفهمن تو دلت چه خبره ، وقتی دوست داری
همه بفهمن دوست داری عاشق باشی ،عاشقت باشن
مجبوری خودتو کنار بکشی بزاری سرنوشت کار خودشو بکنه
حتی تلاشم نمیکنی که وجود دلت رو ثابت کنی؟؟؟؟
من بد جوری قاطی کردم زدم به سیم آخر
ولی احساس خوبی دارم ، احساس ِ وجود داشتن اما نه تو دنیای واقعی
تو دنیای خیال ، خیالی که سرمنشا ءِ اون دِلمه
ببخشید حق دارین وسط ِ متن دیگه بقیشو نخونین
این اولین بار که اینقدر بی ربط مینویسم ولی می خوام تا آخرش با من همراه باشی
شاید آخره راه همین جاست شاید دیگه ادامه ممکن نباشه
ولی کاش زندگی عادت نبود کاش عشق رنگ هوس نمی گرفت
بهتره تمومش کنم مثلا عیده می خوام یکم از حال خودم خارج بشم برم به عرش*
به مناسبت عید غدیر یه متن ادبی مینویسم
شکوه ِ ثانیه ها لحظه لحظه به امامت ِ عشق گواهی میدهد
به لیاقت فردی که عظمتش بر تن خیبر لرزه می انداخت
و مهربانیهایش کوفه را مد هوش می نمود
کبوتران بر فراز مدینه به پرواز درآیید آیا نمی دانید حورای پیغمبر
منتظر است تا سکوت را بشکنید و در پرتو نور
غدیر را تبریک گوئید؟؟
اینک کوفه به زیبایی داشتن حیدری اعتراف میکند که امامت را در خانه ی
کاهگلی خود پرورش داد
و با خود پرچم نور را در فلسفه ی عشق به اهتزاز در آورد
مادرم زهرا(س) تو را به اشکها یی قسم میدهم که برای عشق
ریخته می شود، برای عشقی که جاودانه ترین احساسهای زندگی را در خود
پنهان دارد، ما را در پناه خود به حق نزدیک گردان.
این عید فرخنده را به بینهایت ترین رویای ِ عشق تبریک میگویم
عیدتان مبارک
دوستتان دارم ای مادر زیباییها و ای بانوی عشقی که شعله ی آن
تنها قلب های تپنده است.
راستی مادرم هوای ما بچه سید ا رو هم داشته باشینااااااااا
مثلا عید مولامون ،پدرمون آقا علی بن ابی طالبِ، ما عیدی می خوایم
به شما دوستای خوبم هم تبریک میگم مخصوصا بچه سیدا
عیدی یادتون نره هااااااااااااا***
این شعر ُ از من عیدی بگرین از خودمه مثله بقیه متنها....
شاه دلها
خدای من بهشتیان چه شادمانه میروند
برای دیدن علی، چه خاضعانه میر وند
ملک، ملک، فرشته ها میان عرش رهسپار
شراب ناب احمدی، چه عارفانه میبرند
میان کعبهُ دلِ هزار مخلص علی
غزل، غزل، ترانه را چه شاعرانه میبرند
برای نام پاک او میان قاب زندگی
دو لفظ را فرشتگان چه عاشقانه میبرند
به زیرسایه ی وصی، شریک زندگی علی
امیر اولُ پدر، چه عادلانه میبرند
ستاره ها درون شب به نور تو خجسته اند
پدر، پدر ستاره ها چه عارفانه میروند
طلوع کرده ای پدر بسان حجم سبز عشق
و ذوالفقارعشق را چه خالصانه میبرند
خدای من بهشتیان چه شادمانه می روند
برای دیدن پدر، چه صادقانه میروند
شاه دلها دوستت دارم
قربون همتون سکوت از کوی وفا